سهمیم (مساله، مثال و مسیر) شماره ۳
مهرداد مظفری
❓میم اول: مسأله – اقتصاد در تحریم، تصمیم در تعلیق:
زاپاس وزارت اقتصاد،دوباره فعال است
آیا میتوان تصور کرد که در میانه پاندمی کرونا، وزارت بهداشت؛وزیر نداشته باشد؟
یا در دوران دفاع مقدس، کشور بدون وزیر جنگ اداره شود؟
حتی تصور اینکه تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی، بدون سرمربی بازی کند،عجیب😳 است!!
اکنون اما، ما در یکی از بیرحمترین مقاطع اقتصادی تاریخ معاصر ایستادهایم: تورم افسار گسیخته،سقوط ارزش پول ملی،رکود سرمایهگذاری ، تحریمهای چندلایه، و فشار معیشتی مداوم.
در چنین شرایطی، سوال این است: فرمان اقتصاد در دست کیست؟ وزارت اقتصاد با سرپرست اداره میشود، نقش بانک مرکزی کمرنگ شده، و تیم اقتصادی دولت چهره روشنی ندارد. آیا تصمیم اقتصادی گرفته میشود یا فقط مدیریت بحران از نوع منفعلانه جریان دارد؟
در حقیقت، آنچه آزاردهندهتر از تحریم است، «بیتصمیمی» است؛ و شاید درستتر باشد بگوییم: ما در وسط میدان جنگ اقتصادی، وزیر نداریم. و بیفرماندهترین جنگها، پرهزینهترین شکستها را بهدنبال دارند.
📚میم دوم: مثال – از دولت به دولت، تصمیمهایی که نبودند
در سال ۱۳۷۳، همزمان با نوسانات ارزی و کوپنبازی، تیم اقتصادی دولت وقت، با وجود تمام نقدها، خط روشنی داشت. گفت: «ارز تثبیت میشود، حتی اگر واردات کاهش یابد.» اشتباه یا درست، موضعدار بود.
در دولت اصلاحات، تصمیم بزرگ «یکسانسازی نرخ ارز» اتخاذ شد. در دولت دهم، «هدفمندی یارانهها» رقم خورد. این تصمیمها، با همهی ایرادات، قابل شناسایی بودند.
اما امروز، جامعه با پدیدهای مواجه است بهنام «تصمیم نامرئی»: همه چیز رخ میدهد، ولی کسی نمیگوید تصمیم را چه کسی گرفته. نرخ ارز بالا میرود، قیمت خودرو فراتر از منطق جهش میکند، بازار سرمایه سقوط میکند—و کسی پاسخ نمیدهد.
در میانهی این بحران، نه وزیر اقتصاد داریم، نه برنامه، نه روایت. فقط نظاره، توجیه، و توپهایی که از هیات دولت به مجلس و از آنجا به بانک مرکزی پاس داده میشود.
یکی از اقتصاددانان گفته بود: «
ما دیگر منتظر تصمیم نیستیم، منتظریم ببینیم بیتصمیمی چه به سر بازار میآورد.»
◀️میم سوم: مسیر– تصمیم، نه در شعار؛ در میدان واقعیت:
وقتی تحریمها پیچیدهتر میشوند، پاسخ ایران نمیتواند سکوت باشد. کشور به «تصمیم اقتصادی» نیاز دارد.
چه باید کرد؟
۱. تعیین فوری وزیر اقتصاد: وزارتخانهای با این سطح از مسئولیت، نمیتواند با سرپرست اداره شود. باید فردی مسلط، دارای پشتوانه علمی و توان چانهزنی با سایر نهادها معرفی شود. جامعه نیازمند چهرهای تصمیمساز، نه چهرهای مصلحتاندیش است.
۲. روایت اقتصادی دولت تدوین شود: هنوز مشخص نیست که دولت وضعیت فعلی را چگونه تحلیل میکند. نرمال است؟ بحرانی است؟ گذراست؟ ابهام در تحلیل، منجر به ابهام در تصمیم میشود.
۳. احیای شورای ثبات اقتصادی: تیم اقتصادی دولت باید با نهادهای همراستا هماهنگ شود: بانک مرکزی، وزارت صمت، مرکز پژوهشهای مجلس، اتاق بازرگانی و بدنه کارشناسی. تصمیم جمعی، اگر واقعی باشد، موثرتر از دستور از بالا است.
۴. پاسخگویی منظم و مستند: وزیر اقتصاد باید موظف به ارائه گزارش ماهانه شود؛ درباره تورم، اشتغال، نقدینگی، بیکاری و ارز. شفافیت، تنها زره اعتماد عمومی است.
پایان با هشدار آرام :
ایرانیان ملتی هستند که اگر تصمیم شفاف ببینند، حتی در بحران، تاب میآورند. اما بیتصمیمی، فرسایندهتر از فشار اقتصادی است.
از سعدی :
رعیت به دزدان بیابان نترسد
که آن از سگان شب نگاه دارد
ولیک از خدا ترسد آن رعیت
که بیند که سلطان ندارد سیاست
🎯و بیفرماندهترین جنگها، پرهزینهترین شکستها را به دنبال دارند.
پرسش پایانی: در جنگ تحریم؛ آیا اقتصاد کشور از تصمیمهای غیبتدار عبور خواهد کرد؟ یا باید منتظر یک قایق بیسکان در دریای طوفانی باشیم؟ تا چه زمانی وزارت اقتصاد، از «زاپاس» همیشگی استفاده میکند؟
سه میم-مهردادمظفری
📧📮کانال های ارتباطی :
وبسایت | اینستاگرام | تلگرام
لینک کوتاه : http://ronu.ir/?p=527